کلمه دیگری برای شروع چیست؟
کلمه دیگری برای شروع چیست؟

تصویری: کلمه دیگری برای شروع چیست؟

تصویری: کلمه دیگری برای شروع چیست؟
تصویری: ؟ de بذاریم یا du بین کلمات 2024, ممکن است
Anonim

مترادف ها : کاتچومن، شروع کننده موتور، نوپا، میل لنگ، تازه وارد، نوپا، راه افتادن موتور، پیش غذا، ورودی، تازه‌تر، تازه‌کار، اعزام‌کننده، دانشجوی سال اول، پیش غذا، تازه‌کار. پیش غذا، پیش غذا، شروع کننده (اسم)

با در نظر گرفتن این موضوع، کلمه دیگری برای شروع کار چیست؟

مترادف ها برای خود - شروع کننده سگ ابی. انجام دهنده دینام گلوله آتشین مزاحم

همچنین، چگونه از شروع در یک جمله استفاده می کنید؟ مثال های جملات شروع کننده

  1. خوب، برای شروع، ما هنوز ازدواج نکرده ایم.
  2. برای شروع، او نپرسید.
  3. خوب، برای شروع، من باید با هر پسر دیگری در مدرسه رقابت می کردم.
  4. خوب برای شروع، من دوست دارم مردی از من بلندتر باشد.
  5. برای شروع، فکر می کنم وقتی گفتی نام مادرت الکساندرین است، از ریل خارج شدم.

همچنین ممکن است سوال شود که کلمه دیگری برای غذای اصلی چیست؟

استفاده در ایالات متحده و کانادا (به جز کبک)، غذای اصلی به طور سنتی "entrée" نامیده می شود. کبکایی‌های انگلیسی‌زبان از کاربرد فرانسوی مدرن پیروی می‌کنند مدت، اصطلاح ورود به رجوع یک بشقاب قبل از خدمت غذای اصلی.

کلمه دیگری برای Catalyst چیست؟

مترادف ها و نزدیک مترادف کلمه کاتالیزور . کاتالیزور، سوخت، جرقه.

توصیه شده: